وصف حال

بسم الله الرحمن الرحیم


تا حالا شده احساس کنی هر چه گذشته داشتی از دست دادی و صفر شدی؟


چه احساسی داری وقتی چیزی که روزی حداقل شش هفت ساعت کنارت بوده یکدفعه ناپدید بشه؟


چه احساسی داری وقتی نزدیک ترین همراهت رو یکدفعه از دست بدی؟


چه احساسی باید داشته باشی وقتی پنجره هات رو بدزدند؟

به همین سادگی

بسم الله الرحمن الرحیم


حاج آقا قاسمیان داشت روایاتی درباره ی آداب خرید و فروش در اسلام میخواند. میگفت اصلا در اسلام چیزی به عنوان چونه زدن تعریف نشده، و میگفت که اسلام به خریدار سفارش کرده کمی بیشتر از قیمت جنس پول بده و به فروشنده هم سفارش کرده کمی بیشتر از قیمت، جنس بده و یا کمی کمتر از قیمت جنس پول بگیر.
داشتم با خودم فکر میکردم این چیزها در جامعه ی امروز ما امری نزدیک به محال به نظر میرسه.


****


بالاخره بعد از هشت ترم، درس تربیت بدنی را برداشتم، قبل از رفتن به دانشگاه به سمت فروشگاه ورزشی رفتم تا یک جفت کفش ورزشی بخرم، وارد مغازه شدم و یک جفت کفش را برداشتم، امتحان کردم و به فروشنده گفتم : " ببخشید این کتونی ها ایرانیه؟"

-" بله قربان. کار تبریزه. کارش حرف نداره!"

- قیمتش چنده؟

- قابل نداره قربان. 12800 تومن

بدون این که حرف دیگری بزنم چهارده هزار تومان شمردم و به فروشنده دادم.

فروشنده بند کفش ها را که انداخت، پول را شمرد، مکثی کرد و بعد دو هزار تومان از پول را به من برگرداند.


****


ساعت حدود هفت و نیم شب بود، سوار پراید سفیدی بودم و از دانشگاه به سمت خانه میامدم. چیزی به مقصد نرسیده بود. دستم را داخل جیب کردم و سکه هایی را که داشتم شمردم، 350 تومان بود. کرایه ی معمول از الغدیر تا شهرک هم همین قدر است، اما اگر 400 تومان بدهی اغلب نباید منتظر بقیه باشی. سکه ها را به ته جیب برگرداندم و دو تا اسکناس 200 تومانی و دو تا 100 تومانی را که داشتم به راننده دادم. راننده پول را که گرفت بلافاصله یکی از 100 تومانی ها را برگرداند و گفت: "کرایه ی شما 300 میشه"



پی نوشت: شاید تفاوت بین جامعه ای از مومنان که با هم برادرند با جامعه ای از درنده صفتان که یکدیگر را به چشم طعمه می نگرند، به همین سادگی باشد.


هُوَ الّذی اَنزلَ مِن السّماءِ ماءاً فاَحیا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها

بسم الله الرحمن الرحیم



و تو آن بارانی که خداوند از آسمان نازل می کند

تا زمین را بعد از مرگش، زنده کنی